آخرین عناوین
پربیننده ترین عناوین
|
نقدي بر نارسايي هاي مديريتي در استان؛ لزوم خانه تکانی ساختمان مدیران مازندران!
مدیری که بجای پاسخگویی جوانمردانه و شجاعانه نسبت به ضعف ها و یا حتی ضعیف نمایی های حوزه مدیریتش، به شکایت و پرخاش و تنبیه و انتقام منتقدان و رسانه ها و حتی ارباب رجوع پناه می آورد، او تا چه اندازه با منویات رهبر معظم انقلاب، قابل تطبیق است؟!
کسی تردید ندارد که مسیرهای پیش روی مدیران جامعه ، همواره نمی توانند هموار و کفی و یکنواخت و اتوبان و بی حادثه باشند و اتوبوس مدیران همیشه بی تلفات و بی تاخیر، از مبدا به مقصد طی طریق کند! قطار مدیریتی جامعه، مثل مراحل رشد انسان از کودکی تا بزرگسالی است که برخلاف نوازش های والدینی اولیه دوران کودکی، کودک دیروز بایستی دوران نوجوانی پرالتهابی را پشت سر بگذارد که روانشناسان این دوره را به جاده های صعب العبور، سنگلاخ، کوهستانی، بارانی، شب، تاریک، طوفانی، لغزنده، ریزش کوه، رانش زمین، عبور حیوانات درنده، یخبندان، برفگیر، فاقد دید کافی، راهبندان، پرتصادف، پرترافیک و خلاصه گاهی هم ناامیدکننده و هراسناک تعبیر می کنند! مدیر همانند کشتی گیری است که با ذخیره های ارزشمند تمرین و تجربه، روی تشک های شهرستانی و استانی و ملی و بین المللی مبارزه با حریفان قدر که همان مشکلات مردم اند، رفته و دقیقاً در زیر ذره بین نگاه مربیان تیزبین و تماشاگران و یا همان افکار عمومی، در تلاش و تکاپوست تا در نهایت شفافیت و علنی، با اجرای فنون اصیل و بدیل، پشت مشکلات را به خاک رسانده و ضربه فنی کند و یا از حریف چغر خود با اجرای فنون متنوع یک خم، دو خم، زیرگیری، فتیله پیچ، سالتو، فیتو، بارانداز، درخت کن، سر و ته یکی و دهها فن ریز و درشت دیگر و حتی اگر لازم شد با خارج کردن مشکلات از تشک, از حریف امتیاز گرفته و نگذارد کار به کلینچ رسانه های منتقد و یا اگر و اماهای بدشانسی ها و غیره کشیده شود! بحث من بحث همراهی با نمایندگان امضاءکننده تحقیق و تفحص و قرار گرفتن در لیست همیشگی مخالفان و موافقان نیست که اصلاً با این تقسیم بندی ها سر سازگاری ندارم و معتقدم با نگاه آزادمنشانه می توان نسبت به کار خوب سرتعظیم فرو آورد و در قبال کار ناپسند نیز به طراحی مصاف همه جانبه پرداخت، بحث من، بحث دفاع از منافع آسیب پذیرانی است که از مدیریت ناکارآمد متضرر شده و ساده دلانه و صادقانه منتظر گشایش و حتی اعجاز مدیریتی در دستگاههای اجرایی استان اند! از این لحاظ وقتی که حقیر در چشم انداز های کوتاه و بلندم با مدیران نازک نارنجی و کم طاقتی مواجه می شوم که پختگی لازم را برای استقرار در آن مقام رفیع را ندارند، متحیر می مانم و مصرانه از خودم می پرسم که آنها چگونه می خواهند و یا می توانند با این همه کم زوری و کم شوری، بار سنگین مسئولیت حل این همه مشکلات اساسی و بنیادین مردم را به سرمنزل مقصود برسانند؟! مدیری که باج می دهد تا نقد نشود! باند می سازد تا آنگونه که خودش می خواهد، دیده شود! دروغ می بافد تا با فریب، امتیاز بگیرد! تملق و چاپلوسی و مافوق پرستی می کند تا ضعف های خود را بپوشاند! وعده های عمل نشده، دپو می کند و به روی مبارکش هم نمی آورد و قصورش را به گردن دیگران می اندازد! و یا مدیری که بزدلانه در گذر از فضای انتقادی، فریاد می کشد تا ترس خود را از مواجهه با نقد سازنده پنهان نگه دارد! چگونه می تواند در روزهای سخت تخریب و تحریم و تهدید و مخالفتهای بیرحمانه بیگانگان با نظام، طاقت بیاورد؟! مدیری که بجای پاسخگویی جوانمردانه و شجاعانه نسبت به ضعف ها و یا حتی ضعیف نمایی های حوزه مدیریتش، به شکایت و پرخاش و تنبیه و انتقام منتقدان و رسانه ها و حتی ارباب رجوع پناه می آورد، او تا چه اندازه با منویات رهبر معظم انقلاب، قابل تطبیق است؟! مدیری که نمی داند و اما دم از دانایی می زند! مدیری که نمی تواند و اما مدعی توانایی است! مدیری که نمی خواهد و اما لاف گزاف می زند! تا کی باید عزت و اعتبار کاذب او که وامدار اعتماد مردم به نظام وحضور او بر کرسی قدرت است، تداوم یابد؟! چرا قبل از آن که بسیار دیر شود و کار از کار بگذرد، دست بکار نمی شویم و به خانه تکانی ساختمان مدیران استان نمی پردازیم و چینش موجود را دستخوش اصلاح منبعث از اعمال سلیقه های عمومی مردم نمی کنیم؟! آقایان محترم، امام راحل فرموده بودند؛ ما با کسی عقد اخوت نبسته ایم! و اگر هنوز بر مرام امامیم که یقیناً همینطور است، چرا چشم بر شرم ورزی ها، دوستی ها، رفاقت ها، همپالکی ها، سفارشات و حمایتهای خاص نمی بندیم و گره از کار فروبسته مردم نمی گشائیم؟! آیا واقعاً قبول نداریم که ما در طول سالهای گذشته نتوانسته ایم از همه پتانسیل های بخش کشاورزی بهره برداری کنیم و مازندران را که مستعدترین اقلیم جهان برای کشاورزی و اصلاً قطب کشاورزی کشور است، به جایگاه مطلوب تولید و اشتغال و درآمد برسانیم و با اتخاذ سیاست های درست، تصمیمات منطقی، لابی های کشوری، بازاریابی های جهانی و حمایت های کارشناسی در قیمت گذاری داده ها و ستاده ها، کشاورزی مازندران را به شغلی مقرون به صرفه مبدل سازیم؟! آیا واقعاً قبول نداریم که ما در طول سالهای گذشته نتوانسته ایم قابلیتهای فراوان بخش گردشگری و میراث فرهنگی را شکوفا کرده و مازندران را که کامل ترین کلکسیون استعدادهای گردشگری جهان را در همه ابعاد متصوره به خود اختصاص داده، با جذب سرمایه گذاران و ارائه طرحهایی برای فعالسازی بخش خصوصی، از این فلاکت اقتصادی و بیکاری و بی سامانی اجتماعی جوانان نجات دهیم؟! آیا واقعاً قبول نداریم که ما در طول سالهای گذشته نتوانسته ایم بسترهای رشد و توسعه و تعالی و بهبود وضعیت صنعت را شناسائی کرده و با جلوه های بارزی همچون شهرکهای صنعتی و یا کارخانجات صنعتی و پالایشگاهها و پتروشیمی ها و خودرو سازی ها و نوردها و سایر صنایع دریایی و کشاورزی و صنایع مادر، به یاری مازندرانی بشتابیم که نه از اصفهان و تبریز چیزی کم دارد و نه با سمنان و کرمان و خوزستان قابل مقایسه است؟! آیا واقعاً قبول نداریم که ما در طول سالهای گذشته نتوانسته ایم منابع ارزشمند و گرانسنگ طبیعی خود را حفظ کرده و نیز برنامه توسعه متعارف آنها را اجرائی کرده و بجای کویرزدائی، دچار جنگل زدائی نشویم و مازندران را که به مراتع و جنگلش، اشتهار جهانی دارد، اینگونه در تهدید کویرشدن گرفتار نسازیم؟! آیا واقعاً قبول نداریم که در طول سالهای گذشته نتوانسته ایم کارنامه موفقی در حوزه حفظ محیط زیست مازندران داشته باشیم و این محیط پرموهبت الهی را در خشکی، دریا، هوا، جنگل، رودخانه، سواحل و سایر اماکن بکر و طبیعی و دست نخورده، اینگونه با خطرات و تهدیدات محیط زیستی مواجه نسازیم؟! آیا واقعاً قبول نداریم که ما در طول سالهای گذشته نتوانسته ایم اتفاق بزرگی را در شیلات، دام و طیور، باغداری، زنبورداری و دهها فعالیت تولیدی مشابه رقم زده و همچنان در حال و هوای سنتی, متوقف مانده ایم؟! آیا واقعاً قبول نداریم که در طول سالهای گذشته نتوانسته ایم در حل و یا کاهش معضلات اجتماعی موفق عمل کنیم تا جائیکه امروز رسماً اعلام می شود که مازندران از خط قرمز اعتیاد عبور کرده و یا در رتبه چهارم طلاق کشور قرار گرفته ایم و یا مثلاً وضعیت تکدی گری و روسپی گری و سرقت اموال، منازل، مغازه ها و خودروها و نیز زورگیری و مزاحمت اخلاقی در مازندران بسیار وخیم است؟! آیا واقعاً قبول نداریم که در طول سالهای گذشته نتوانسته ایم مبارزه موفقی را با پدیده های نارضایتی آفرینی همچون گرانفروشی، کم فروشی، احتکار، بنجول فروشی، بدفروشی، رانت خواری، تبعیض، پارتی بازی، اختلاس و ارتشاء و سهم خواهی انجام دهیم، تا جائیکه می توان تعبیر بعضی ها را پذیرفت که امروز مازندران به شهر امن برخی از زیاده طلبان و تمامیت خواهان اداری مبدل شده است؟! آیا واقعاً قبول نداریم که در طول سالهای گذشته نتوانسته ایم عملکرد مطلوب نظر بانکی و بیمه ای و مالیاتی و گمرکی داشته و یا حداقل می توانستیم از این پتانسیل ها بیشتر بهره برداری می کردیم تا با کج شدن مسیر تسهیلات بانکی یک بخش به بخش دیگر و یا این همه معضل مالیاتی و معاملاتی در مازندران مواجه نباشیم؟! آیا واقعاً همه این گفته ها و نگفته ها، از مصادیق بزرگ نمایی ها و سیاه نمایی ها هستند و حتی یکی از آنها هم با واقعیات و آمارهای موجود انطباق عینی ندارند و آیا واقعاً نمی توان مدیری را به اتهام کم کاری و یا بدکاری و عدم موفقیت کنار گذاشت و همجنان باید تابوی حضور آنها را مثل یک بختک روی خود حس کرد و به این باور رسید که مدیران فقط با جابجایی های عمودی و افقی و یا با بازنشستگی قابل تغییرند؟! آیا واقعاً ما بزرگ نمایی و سیاه نمایی می کنیم، یا شما کمی زیاده از حد، عالی نمایی و آرام نمایی و زیبا نمایی می کنید؟!چه کسی باید عقب نشینی کند؟! مایی که به وافعیت ها نزدیکتریم، یا شمایی که دچار پدیده طنز و هنرمندانه خودگویی و خودخندی شده اید؟! آقایان عزیز، شما که به حضور در کابینه های نهم و دهم افتخار کرده و می کنید، چرا نباید حداقل به اندازه یک اقدام رسانه ای شده در مازندران، به سیره مدیریتی رئیس جمهوری اقتدا کنید که مدعی ارائه الگوهای مدیریتی به عرصه های جهانی است و درست یا نادرست به جابجایی های پیوسته و پایان ناپذیر ناشی از ناکارآمدی مدیران عالی اش اشتهار یافته و همین الان هم که چیزی به پایان استقرار دولتش نمانده، همچنان به رسالتش عمل می کند و در بالاترین سطوح مدیریتی، شجاعانه به تغییر ناکارآمدها و انتصاب توانمندترها می اندیشد؟! البته این نوشتار به معنای آزادی عمل رسانه ها و منتقدان تا مرزهای تخریب و افسارگسیختگی و یا حتی ناسپاسی در قبال مدیران جوانی که انصافاً منشاء تحولات بزرگ در حوزه مدیریتی خود شده و در فرایند تطبیقی، قابل قیاس با مدیران قبل از خود نیستند، نبوده و اتفافاً اینجانب نه تنها بر حفظ و ادمه مسئولیت آنها اصرار می ورزم، بلکه در جابجائی های احتمالی آینده نیز بر شناسائی و بکارگیری و شکوفائی استعدادهای جوان بومی تاکید می نمایم و بسیار هم شایسته و بجاست تا در همین فرصت از آنها امتنان و قدرشناسی بعمل آورم و اعتراف می کنم که وجود اینگونه مدیران خدوم و موفق نیز در طبقه مدیران موجود، کم نبوده و دارای فراوانی قابل اعتناء هستند و از این بابت از مدیران ارشد هم متشکرم! آنچه که مرا به قلم زدن در این وادی وادار کرده، یقیناً ضرورت جراحی و جداسازی همان عده معدود از مدیرانی است که متاسفانه دارای جلوه های غیرقابل اغماض اند و سلامتی پیکره مدیریتی جامعه را تهدید می کنند و از طرفی افکار عمومی نیز متاثر از ضعف مدیریتی آنان، به منفی اندیشی در باره کلیت و جامعه مدیریتی استان سوق یافته اند و این تاکید نه تنها مخالفت با مدیران موفق نیست، بلکه تلاش برای دفاع از همان قشر از مدیران است که متاسفانه وقتی آتش بگیرد، تر و خشک را با هم خواهد سوزاند. در پایان تاکید می گردد که از مدیران ارشد استان انتظار می رود تا با ایجاد نظرسنجی ها، ارزیابی های ثالث و بی طرف و جامع و تخصصی و نیز با ایجاد اتاق های فکر و هم اندیشی، تلاش نو و همه جانبه ای را بیآغازند تا با ایجاد تغییرات منطقی و مطالعه شده و جابجایی لکوموتیورانها، قطار مدیریتی استان بتواند از پیچ خطرناک و حادثه ساز مدیریت استان در این برهه از زمان به سلامت گذر کند و بحرانهایی را که در قله های مشکلات و اعتراضات مردمی و نیز ارتفاعات مچ اندازی همترازان، مدیران را در تهدید سقوط قرار داده اند، با کمترین تلفات و تبعات طی کرده و پشت سر بگذارند. صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه ایمیل مستقیم : info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000292393
working();
عناوین مرتبط :
|
working();
|
« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما » هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد